در قالب یک پژوهش به مناسبت روز معمار بررسی شد؛

معماری امروز و ابهامی در باب ثابت و متغییر

معماری امروز و ابهامی در باب ثابت و متغییر
Facebook Twitter LinkedIn

۱۵:۲۸ | ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

در معماری امروز ما، هم در عرصه نظر معیارهای چندان ثابت و روشنی در دست نیست و هم در عرصه عمل، عواملی مانند تکرار محض صورت‌های معماری گذشته، اصالت تمایز، شگفتی‌آفرینی و ابراز خودخواهانه خویش، پذیرش کثرت و تغییر محض یا ایجاد وحدت از طریق یکسان و همانندسازی و اهمیت یافتن صرف صورت معماری بدون اعتنا به معنای آن، به این بی‌معیاری و نابسامانی دامن زده است.
به گزارش اخبار ساختمان، چنین است که می‌توان یکی از علل آشفتگی کنونی معماری را، ابهامی عمیق در چیستی امر ثابت و امر متغیر دانست. محققان در پژوهشی با عنوان «معماری امروز و ابهامی در باب ثابت و متغییر» آورده‌اند: «با تکیه بر جهان‌بینی حکمی، روشن ساختن ابهام در باب ثبات و تغییر، نه از اندیشه صرف در چگونگی صورت معماری، بلکه از بازاندیشی در چیستی امر ثابت و متغیر در زندگی انسان که معماری ظرف آن است، آغاز می‌شود تا راه را برای شناخت ثابت و متغیر در معماری دربرگیرنده این زندگی بگشاید».

در این پژوهش که توسط عاطفه کرباسی استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی تهران انجام شده، آمده است: «انسان‌ها دارای مرتبه‌ای ثابت‌اند که در پاسخ به فطرت و براساس سنت بی تغییر الهی، بی زمان و مکان است. بدین ترتیب می‌توان مرتبه‌ای نیز برای معماری تعریف کرد که ثابت است و تحت دامنه‌ای خاص می‌تواند در مرتبه صورت‌ها، متغیر و ثابت‌مدار باشد.

در کنار آشفتگی اوضاع کنونی معماری، راه‌حل‌هایی در جهت بهبود در عرصه عمل معماران دست به کار جاری است که خود نیازمند بازاندیشی است؛ تا آنجا که بخش عمده‌ای از مشکل معماری به نفس راه‌حل‌هایی برمی‌گردد که البته با نیت بسامان کردن اوضاع و به دست دادن ثبات یا تنوع و تغییری مطلوب در آن، در جریان است».

کنار گذاشتن معماری سنتی از مطلق انگاشتن آن بیشتر قابل بخشش است

مدتی است در مقابل معضل آشفتگی و درآهنگ فراق معماری از گذشته، استفاده مستقیم از شکل‌های معماری پیشین باب شده و نشانه‌سازی‌های سطحی انگارانه با شکل‌هایی از دوران‌های تاریخی و گاه صرفاً ترسیم نقش آن‌ها بر سطوح بنا و شهر، یا وضع دستورالعمل‌های شکلی، به مثابه درمانی سطحی رایج شده و حتی در بخش‌های تأثیرگذار بر جامعه حرفه‌ای رسمیت یافته است. در برابر این نگاه است که افرادی چون یوسف شریعت‌زاده (از پیشگامان معماری معاصر در ایران) بیان داشته‌اند کنار گذاشتن معماری سنتی از مطلق انگاشتن آن بیشتر قابل بخشش است.

دغدغه اینگونه مخالفان را می‌توان چیستی امر ثابت در معماری دانست که به این تقلید یک به یک انتقادی جدی دارند. آنچه می‌توان و باید این تقلید به آن پرداخت، نه معماری سنتی که سنن معماری است؛ سنت‌هایی که در نتیجه پیشرفت علم و تکنولوژی و تغییر اهداف کمتر تغییر می‌کنند، بیشتر جهانی‌اند و تحت تأثیر آب و هوا، اقلیم و فرهنگ‌های خاص نمودهای خاصی می‌یابند.

اهمیت یافتن شکل، بدون اعتنا به معنا و نیت معماری

در این پژوهش آمده است: «فارغ از اعتقاد به ضرورت تغییر یا یکسان‌سازی شکل‌ها، همواره درد اصالت صِرف شکل که از ابتلائات جهانی معماری است، مورد تذکر صاحبنظرانی از طیف‌های گوناگون بوده است. در واقع اغلب راه‌حل‌های در پیش گرفته شده امروز را می‌توان حاصل اندیشه‌ای مادی دانست که بدون اعتنا به معنا و نیت معماری، در آفرینش ساختمان‌هایی خلاصه می‌شود که تنها می‌طلبیده‌اند ـ در قالبی مدرن یا سنتی ـ تندیس جذب کننده‌ای باشند. میس وندروهه ( معمار آلمانی-آمریکایی) در بحبوحه دوران مدرن، به گلایه و تذکر در این باب می‌گوید «راست است که معماری به امور واقع متکی است، ولی گستره حقیقی عمل آن قلمرو دلالت است. امیدوارم دریابید معماری کمترین نسبتی با ابداع شکل ندارد».

محققان دریافته‌اند؛ در بعضی مدرسه‌های معماری نیز عواقب فراموشی تعریف و نیت اصلی معماری سپری شدن ساعات طولانی آموزشی تنها بر سر این دغدغه است که شکل بنا و ترکیب‌بندی ظاهری حجم‌ها چگونه باشد. ایرادات بسیاری از قبیل تقلیل یافتن مفاهیم و معانی باطنی به صورت و ظاهر اثر معماری تحت همین اندیشه تولد می‌یابد؛ به عنوان مثال گرچه بحث بقا و دوام هردو با ثبات اثر معماری نسبت می‌یابند اما امروزه بعضی از کارفرمایان و معماران در نزول معنای بقا و ماندگاری، از جاودانگی اثر معماری به دوام و پایداری فیزیکی و ظاهری آن اکتفا کرده و بدتر از آن در همه اقلیم‌ها می‌کوشند به طور یکسان و به مدد سرسخت‌ترین مصالح، معماری به ظاهر ماندنی خلق کنند که با پاسخگویی، ماندگاری و ثبات حقیقی بسیار فاصله دارد.

یک دستگاه جهان‌بینی مشخص، می‌تواند برای پایان یافتن بی‌معیاری قدمی تازه و موثر تلقی شود

دیده شد که کسب معرفت در باب ثابت و متغیر حقیقی در معماری و درک نسبت، کیفیت و شأنیت این دو با آغازیدن از تعاریف یک دستگاه جهان‌بینی مشخص، می‌تواند برای پایان یافتن بی‌معیاری و دل‌بخواهی بودن طراحی، آموزش و نقد معماری، درمان آشفتگی، کثرت بی حد و حصر و نابسامانی سیمای معماری، روشن ساختن میزان تنوع و افتراق لازم، معرفی ابزارهای حقیقی برقراری وحدت، توقف یکسان‌سازی و شباهت صوری یافتن روز افزون و بی‌پشتوانه، بی قید و شرط معماری جای‌های گوناگون و حد و مرز زدن بر تمایلات و خواسته‌های کاملا شخصی و دل‌بخواهی، تمایل به خودنمایی و شگفتی‌آفرینی کارفرمایان و معماران، قدمی تازه و موثر تلقی شود و از نقاط آغازی باشد که می‌توانند معماری را از روزگار باری به هر جهت و بی معیار و میزان آن درآورند.

سیر در تعالیم جهان‌بینی حکمی به عنوان نقطه اتکای مقاله نشان می‌دهد که در دامنه سنت الهی، فطرت مرتبه ثابت و بی‌زمان و مکان انسان‌ها است و می‌تواند توسط معانی ظاهر شده در معماری، به طور ثابت و یکسان مخاطب واقع شود. چنین است که جهت تعیین ثبات و تغییر در معماری، جستجو در معانی و مفاهیمی که قصد انتقال آن می‌رود و سپس یافتن صورت‌های متناسب با آن مفاهیم لازم است و این همان چیزی است که با مخاطب قرار دادن مرتبه فطری انسان‌ها اشتراکی در تفاهم به وجود می‌آورد و از دل خود وحدت می‌زاید.

جالب آنجاست که به واسطه وجود صور فراوان برای انتقال یک معنای واحد، این اشتراک و وحدت موجد یکسانی و تکرار نیست و حامل وحدتی پویا و بی نهایت است. پس در نگاه نخست و با شناخت حقیقی ثوابت، امر ثابت در معماری نه به معنای مصادیق و صور ثابت، بلکه عبارت از قاعده‌مندی‌های ثابتی است که هر آن در قالب و شکلی تازه رخ می‌نماید؛ در عین حال براساس تناسب معنا با صورت، هر صورت نمی‌تواند پاسخگوی هر قاعده‌مندی و رساننده هر معنا باشد.

همچنان که در طول تاریخ نیز با وجود فراوانی صور، جامه‌های خاص و در حد خود، محدودی بر قامت معانی و قواعد پوشانده شده و صوری که قابلیت انتقال معانی را دارا هستند یا به قاعده‌مندی‌ها به صورت بهینه پاسخ می‌گویند، می‌توانند دارای استحاله کمتری قلمداد شوند.

در نهایت این مقاله سعی در آغاز کردن و معرفی بنیان‌های نظری مساله داشته و نیل به نتایج عملی و کاربردی این اندیشه در معماری، مطالعاتی طلب می‌کند که چیستی معانی و مفاهیمی که شایسته است در دامان معماری منتقل گردد و قاعده‌مندی‌هایی که لازم است پاسخ داده شود را روشن سازد و در چگونگی گزینش و زایش صورت‌های حامل معانی و پاسخ‌ها بحث کند. مطالعاتی که از طریق سیری مفصل در عرصه صورت‌شناسی و نشانه‌شناسی با تکیه بر دو عالم معرفت حکمی و معماری امکان‌پذیر است و می‌تواند زمینه‌ای تازه برای پژوهش‌های آتی به شمار آید.

این پژوهش در نشریه هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی در سال 1391 منتشر شده است.

ایسنا

برچسب ها:

معماری 
اخبار ساختمان
@akhbarsakhteman